خرد

خرد nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca خرد nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ خَ ] (اِخ) لقب سعدبن زید مناة است. (از منتهی الارب).

[ خُ ] (ص) کوچک که در مقابل بزرگ است. (از برهان قاطع). ضد بزرگ. (از غیاث اللغات) (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج). صغیر. صُغار. (بحر الجواهر). کوچک. کم جثه. (از
ناظم الاطباء). مقابل
کلان. (یادداشت مؤلف): ...

[ خِ رَ ] (اِ) عقل. (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج). دریافت. عقل. ادراک. تدبیر. فراست. هوش. دانش. زیرکی. (ناظم الاطباء) (از شرفنامهٔ منیری). لُبّ. حِجر. دهاء.
زَور. زور. حِجی ََ. حَصاة. حِلم. نُهْیة. نهیً [ نَ ...

[ خَ رَ ] (ع اِ) درازی سکوت. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). || (مص) ساکت شدن. || خریدة گشتن زن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس). ...

[ خُ رْ رَ ] (ع اِ) جِ خرید و خریدة. (از منتهی الارب). رجوع به خرید و خریدة شود.

[ خُ رُ ] (ع اِ) جِ خرود. (از منتهی الارب). رجوع به خرود شود. || جِ خرید و خریدة. رجوع به «خرید» و «خریدة» شود.

[ خَ رْ رَ ] (اِ) گل سیاه لزج و چسبنده باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رجوع به خَرْد شود.

[ خَ ] (اِ) گل سیاه لزج و چسبنده باشد. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). گل که بتازیش طین خوانند. (شرفنامهٔ منیری). خَره. (صحاح الفرس). گِل سیاه ته حوض و ته جوی آب. (از
انجمن آرای ناصری) (از آنندراج): ...

(خُ) [ په . ] (ص .) 1 - کوچک . 2 - کم سال ، کودک .

(خ ِ رَ) [ په . ] (اِ.) 1 - عقل . 2 - ادراک ، دریافت .

(خَ) (اِ.) گل و لای ، لجن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca خرد sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki خرد sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful