خال

خال nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca خال nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ خال ل ] (ع ص) پریشان. متفرق و
منه: عسکر خالّ. (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب).

(اِخ) نام کوهی است روبروی دبیبه از
بنی سلیم و بنا بر قول دیگر در زمین غطفان، و
نام آن در این بیت آمده است :
اهاجک بالخال الحمول الدوافع
فانت لمهوا من الارض نازع.
(در معجم البلدان از یاقوت حموی ج ...

(اِخ) نام موضعی است در شق الیمامه.
(معجم البلدان ج ۳ ص ۳۹۱).)

(ع مص) گمان بردن. (اقرب الموارد)
(ناظم الاطباء). و منه، «خال الشی ء خالا».
|| لنگ شدن ستور. (اقرب الموارد) (ناظم
الاطباء). و منه، خال الدابه خالا. || (اِ) در
اصطلاح صوفیان: معصیت. صاحب ...

(ع اِ) برادر مادر. (از برهان قاطع)
(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (ترجمان
علامه جرجانی ص ۴۵) (آنندراج) (منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). به
هندی مامون گویند. (غیاث اللغات). کاکویه.
دائی. آبو. آبی. ج، اَخوال، اَخوَلة، خُولَة، خُول،
خالان :
بد ...

(ع اِ) نقطهٔ سیاه بر روی. (مهذب
الاسماء) (برهان قاطع) (غیاث اللغات)
(شرفنامهٔ منیری) (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). صاحب فرهنگ آنندراج گوید: بلند،
فتنه زاد، موزون، دلربای، دلجوی، دلفریب،
دل آرای، مشکین، عنبرین، عبنربوی،
عنبربار، معنبر، غالیه بوی، سیاه، نیک اختر،
گوشه گیر، ...

[ ع . ] (اِ.) نقطة سیاه یا لکه ای که روی پوست بدن یا چیزی دیگر ظاهر شود. ج .
خیلان .

[ ع . ] (اِ.) دایی ، خالو.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca خال sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki خال sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful