حبس

حبس nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca حبس nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ حُ ] (اِخ) زمخشری گوید: کوهی
است مر بنی قرة را. و دیگران گفته اند: میان
حرة بنی سلیم و الوارقیة باشد. و در حدیث
عبداللََّه بن حبشی آمده است: تخرج نار من
حبس سیل. ابوالفتح نصر گوید: ...

[ حِ ] (اِخ) کوهی است مر بنی اسد را
و اصمعی گوید: در بلاد بنی اسد، مناطق حبس
و قنان و ابان ابیض و ابان اسود تا رمة و
همچنین دو حمی: حمی ضریة و حمی ربذة،
و «دو» و صمان ...

[ حُ بْ بَ ] (ع ص، اِ) پیادگان.

[ حُ بُ ] (ع ص، اِ) پیادگان.
|| خرمابن. (منتهی الارب). || درخت
انگور و جز آن که مالکش اصل آن را در
ملک خود داشته، ثمره و حاصل آن را وقف
کند.

[ حَ / حِ ] (ع اِ) چیزی چون مصنعة که
آب را سازند. || آب ایستاده. مرداب. ماء
مستنقع. || سنگی که بر مجرای آب نهند تا
آب، حبس شود. (معجم البلدان). ...

[ حُ ] (ع اِ) وقف. و در حدیث
است : ان خالداً جعل ادراعه حبساً؛

ای وقفاً علی المجاهدین و غیرهم. (منتهی
الارب). رجوع به حَبس شود.

[ حَ ] (ع اِ) کوه بزرگ. (منتهی
الارب). کوه عظیم. || کوه سیاه. ج، حبوس.
|| حوض آب. ج، احباس. (مهذب
الاسماء).

[ حَ ] (ع مص) بازداشتن. (تاج
المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (دستور اللغة)
(مهذب الاسماء) (دهار). واداشتن. (زوزنی).
بازداشت. بند کردن. قید کردن. بستن. توقیف.
زندان. بند. مقابل اطلاق :
سیزده سال اگر ماند در خلد کسی
برسبیل حبس آن خلد ...

(حَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) زندانی کردن ، بازداشتن . 2 - (اِ.) زندان .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca حبس sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki حبس sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful