حامی

حامی nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca حامی nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِخ) ابن شمعون مسعود. وی وکیل
خاخامخانهٔ مصر بود. او راست: الاحکام
الشرعیة فی الاحوال الشخصیة للاسرائلیین که
در مطبعهٔ کوطین و روزنتال سال ۱۹۱۲ م. در
دو جزو در یک مجلد بطبع رسیده. (معجم
المطبوعات).

(اِخ) یکی از شعرای عثمانی و از
اهالی سالونیک. وی در دفترخانهٔ بعضی از
وزراء سمت ریاست دفتر و منشی گری داشت
و در تاریخ ۱۲۵۸ هـ . ق. درگذشت. (قاموس
الاعلام ترکی).

(اِخ) یکی از متأخران شعرای
عثمانی از اهالی دیاربکر. وی به منشی گری و
ریاست دفتر بعض وزرا نایل شده در سنهٔ
۱۱۶۰ هـ . ق. در شهر «آمِد» مسقطالرأس
خویش درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی).

(اِخ) دهی از دهستان مرکزی بخش
خوسف شهرستان بیرجند در سی هزارگزی
شمال باختری خوسف. دره. معتدل. سکنه
۱۲۷ تن شیعی مذهب، فارسی زبان. آب آن از
قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، لبنیات. کار
اهالی کشت، قالیچه بافی، مال داری. راه ...

(اِخ) یکی از سه قسمت نژاد
سفیدپوست بشر است. در توراة آمده: بنی حام
از حام پسر نوح بودند. درباب مساکن آنها
بین محققین اختلاف است؛ بعضی وطن اصلی
آنها را بابل یا جایی در آسیای غربی دانسته
عقیده داشتند که ...

(ع ص، اِ) نعت فاعلی از حمایت.
حمایت کننده بعنایت و کرم. نگاه دارنده
بعنایت و کرم. دفاع کننده. زینهاردهنده.
زنهاردار. پشتیبان. پشت و پناه. پشتوان.
هوادار. طرفدار. وشکرده. مدافع. دفاع کننده
از کسی. آنکه دفع کند از کسی. ج، حماة.
(منتهی ...

[ ع . ] (اِفا.) نگهبانی کننده ، حمایت کننده .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca حامی sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki حامی sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful