حاضری

حاضری nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca حاضری nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ ضِ ] (اِخ) ولی الدین محمد. مولد
وی بسال ۷۷۵ هـ . ق. در حلب، و او نزد پدر
خود عزالدین علاء حاضری علم آموخت، و
از شمس عسقلانی و محمدبن محمدبن
عمربن عوض، و از ابن طباخ و جز ایشان ...

[ ضِ ] (اِخ) صالح بن احمدبن
محمدبن عزالدین محمد الصغیربن
شیخ الاسلام عزالدین محمد الکبیربن خلیل
[ اقضی القضاة ] حاضری الاصل حلبی حنفی.
مدتی نائب قاضی القضاة جمال الدین یوسف
سبطبن آجاحنفی بود و جملهٔ «الحمد للََّه رب ...

[ ضِ ] (اِخ) نسبت به جدّ، و بدان
منسوب است ابوبشر محمدبن احمدبن حاضر
الطوسی. الحاکم ابوعبداللََّه الحافظ در تاریخ
خود از او نام برد و گوید ابوالبشر حاضری با
مردم صحبت میداشت و به نیک محضری
موصوف است و ...

[ ضِ ] (ص نسبی) منسوب به
حاضر و حاضرة.

[ ضِ ] (حامص) حضور: گفتم
خواجهٔ بزرگ تواند دانست، درمان این، بی
حاضری وی راست نیاید. (تاریخ بیهقی).

[ ضِ ] (ص نسبی، اِ) غذا که
پختن نخواهد. مقابل پختنی. و آن نهاری یا
شامی است که در آن پلو و خورش و یا
آبگوشت و کوفته و آش نباشد بلکه پنیر و
سبزی و ماست و دوغ و سکنجبین و ...

( ~.) (اِ.) غذای (مص ل .) مختصر، غذایی که احتیاج به پخت وپز ندارد.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca حاضری sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki حاضری sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful