حاجی

حاجی nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca حاجی nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِخ) یا حاج (ملک) مظفر. صاحب
قاموس الاعلام ترکی گوید از سلسلهٔ غلامان
ترک و هیجدهمین آنان که در مصر حکومت
رانده اند پسر ملک ناصرالدین محمدبن
قلاوون، او پس از برادر خود ملک کامل
شعبان بر مسند حکمرانی ...

(اِخ) (ملک صالح). صاحب
قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین
تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان، او پس
از مرگ علی، معروف بملک منصور، در ۷۸۳
هـ . ق. جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک
او ...

(اِخ) (امیر جلال الدین ...) ابن
تاج الدین علی شیروانی وزیر موسی خان بن
علی بایدو، (که از شوال تا ۱۴ ذی الحجه سنهٔ
۷۳۶ هـ . ق. سلطنت کرده است،) این پادشاه و
وزیر قدرت مطیع ساختن امرای بزرگ را
نداشتند. ...

(اِخ) (امیر... سیف الدین).. «چون
این خبر به امیرزاده میرانشاه که در کنار آب
مرغاب بود رسید آتش خشمش اشتعال یافته
امیر حاجی سیف الدین و امیر اقبوغا را با
فوجی از سپاه ظفر انتما برسم منغلا روانهٔ
هرات گردانیده خود ...

(اِخ) (امیر...) نوهٔ امیر مظفر،
سرسلسلهٔ مظفریان، و خواهرزادهٔ
امیرمبارزالدین نخستین پادشاه این خانواده
است. «و از امیر مظفر پسری ماند و دختری.
دختر را به برادرزادهٔ خود امیر بدرالدین
ابوبکر داده بود که از او شاه سلطان و امیر
حاجی در وجود ...

(اِخ) (امیر غیاث الدین...). جد
آل مظفر است، صاحب حبیب السیر آرد:
«مبارزان معرکه اخبار در میدان احوال آل
مظفر کمیت قلم را بدین منوال جولان داده اند
که جد اعلی امیر مبارزالدین محمد که
نخستین سلاطین آل مظفر است موسوم بود
بغیاث ...

(از ع، ص، اِ) حاج. حنیف. (منتهی
الارب). آنکه فریضهٔ حج گذاشته بود:
لاجرم روی بزرگان همه سوی در اوست
حاجیند ایشان گوئی و درِ خواجه حَرم.
فرخی.
حسنک قرمطی را بر دار باید کرد و بسنگ
بباید کشت تا بار دیگر ...

[ ازع . ] (ص نسب .) کسی که در مکه مراسم حج به جا آورد.نک حاج . مؤنث آن حاجیه .
؛~ مکه (عا.) در مورد کسی گویند که به جایی می رود و تا دیری باز - نمی گردد.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca حاجی sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki حاجی sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful