چهره

چهره nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca چهره nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ چِ رِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
بابل کنار بخش مرکزی شهرستان شاهی. در
۲۲۵۰۰ گزی جنوب باختری شاهی کنار راه
فرعی بابل به دانه کلا واقع است، ۷۰۰ تن
سکنه دارد، از رودخانهٔ بابل آبیاری میشود.
محصولش برنج، ...

[ چُ / چِ رَ / رِ ] (اِ) پسر سادهٔ امرد.
(برهان). غلام و پسر ساده. (آنندراج) (انجمن
آرا) (ناظم الاطباء). نوکر. ملازم. و به این
معنی هندی است. (از برهان). ملازم امرد و
نوکر. (ناظم الاطباء): خواجه نظام ...

[ چِ رَ / رِ ] (اِ) صورت و روی آدمی
باشد. (برهان). روی. (آنندراج). صورت و
روی آدمی را گویند. (از انجمن آرا). رخ.
روی. صورت. سیما. (ناظم الاطباء). رو.
دیدار. رخسار. عارض. مُحَیََّا. وجه. چهر.
سیما. لقاء. طلعت. (یادداشت مؤلف):
آراسته ...

(چِ رِ) (اِ.) روی ، صورت .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca چهره sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki چهره sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful