جو

جو nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca جو nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ جَ وو ] (اِخ) نام یمامه و نام سیزده
موضع دیگر است. (منتهی الارب). و رجوع
به معجم البلدان شود.

[ جَ وو ] (ع اِ) میان آسمان و زمین.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). || طبقهٔ
سیال گازی که دارای بخارهای مختلف است
و کرهٔ زمین را احاطه کرده. اتمسفر
. ج،
اجواء. (فرهنگ فارسی معین). || ...

(اِمص) از جوییدن. جُستن: جست و
جو؛ جستجو. (فرهنگ فارسی معین).
|| (فعل امر) جوی. بجوی. (فرهنگ
فارسی معین). || (نف مرخم) جو(ی) نعت فاعلی از جُستن، جوییدن.
- آزرمجو:
دو صاحبدل نگه ...

(اِ) چوبی باشد که بوقت زمین شدیار
[ شیار ] کردن بر گردن گاو گذارند. (برهان).
مخفف جوغ. (حاشیهٔ برهان چ معین). یوغ.
|| مرتبهٔ نودوششم از خلوص زر که آنرا
بعربی عیار خوانند. (برهان). نودوششم مرتبهٔ
از گوهر که بتازیش ...

[ جَ / جُو ] (اِ)
غله ایست معروف که به
تازی شعیر گویند. (آنندراج). غله ایست
معروف که به اسب و استر و امثال آن دهند.
(برهان). گیاهی از خانوادهٔ گندمیان جزو
دستهٔ غلات ...

(اِ.) = جوغ . یوغ . جغ . جوه : چوبی که به وقت شیار کردن زمین بر گردن گاو گذارند.

(جُ) (اِ.) گیاهی از خانوادة گندمیان جزو دستة غلات که دارای سنبلة ساده ای است .

[ په . ] (اِ.) رود کوچک .

(جَ وّ) [ ع . ] 1 - هوای گرداگرد زمین ، اتمسفر. 2 - کنایه از: اوضاع و احوال .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca جو sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki جو sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful