جلا

[ جَ ] (از ع، اِ) سرمه که جلا میدهد بصر
را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). جِلاء.
(اقرب الموارد):
گر خاک پای دوست خداوند شوق را
در دیدگان کشند جلای بصر
بود.سعدی.

- روغن جلا؛ از تربانتین و پاره چیزهای ...

(جَ) [ ع . جلاء ] (مص م .) 1 - واضح و روشن کردن . 2 - صیقل دادن .

(جَ) [ ع . ] (مص ل .) کوچ کردن ، از وطن دور شدن ، آوارگی .

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca جلا sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki جلا sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.