جرمی

جرمی nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca جرمی nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ جَ ] (اِخ) عمروبن سلمة مکنی به
ابوبرید. او را صحبتی است. (از لباب
الانساب).

[ جَ ] (اِخ) عبداللََّه بن زید بصری
مکنی به ابوقلابة. از تابعان بزرگ قدر بود. وی
بسال ۱۰۴ هـ . ق. در حالی که دست و پا و
چشم خود را از دست داده بود و خدای را
حمد و ...

[ ] (اِخ) صالح بن اسحاق مکنی به
عمر. از فضلا و اهل ادب و لغت بود. (از
محاسن اصفهان مافروخی ص ۳۵). و زرکلی
در اعلام خود آرد: جرمی، مردی فقیه و عالم
بنحو و لغت و از مردم ...

[ جِ ] (اِخ) سعیدبن حیدر مکنی به
ابوعبداللََّه. از فقها بود و از ابویعقوب یوسف بن
ایوب همدانی استماع حدیث کرد و بسال
پانصد وچهل و اندی از هجرت در جرم
درگذشت. (از لباب الانساب).

[ ] (اِخ) احمدبن محمدبن
اسحاق بن ابوحمیصه معروف به ابن ابی العلاء
مکنی به ابوعبداللََّه. او اخباری و یکی از
علمای نحو و لغت بود و از نظر نیکویی ضبط،
خطی مرغوب داشت. (از فهرست ابن الندیم).

[ جِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
دشت از بخش سلوانا از شهرستان ارومیه.
این ده در دوازده هزار و پانصدگزی شمال
باختری سلوانا در مسیر راه ارابه رو ارومیه در
دره واقع شده و محلی سردسیر و سالم است.
و ...

[ جُ ] (اِخ) ملا جرمی. از شاعران
بود. صاحب مجالس النفائس آرد: از مردم
بخارا است. وی مرد بیقید است. و تعینی
ندارد. این مطلع از اوست:
سر ببالین چو نهم غیر دو چشم تر من
نیست یاری که ...

[ جَ ] (ص نسبی) نسبت است به
جرم که قبیله ای است در یمن. (از
لباب الانساب).

[ ] (اِخ) نام شهری است که
دارالملک جرکز است و این مملکت در اقلیم
ششم قرار دارد. (از نزهة القلوب ج ۳
ص ۲۶۷).

[ جِ ] (ص نسبی) منسوب به جرم
که نام جایی است در ایران. (آنندراج) (غیاث
اللغات). منسوب است به جرم از بلاد
بدخشان در آن سوی ولوالج. (از انساب
سمعانی).


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca جرمی sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki جرمی sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful