جبه

جبه nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca جبه nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ ] (اِخ) نام یکی از سرداران مغول که
مأمور تعقیب سلطان محمد خوارزمشاه بود و
از راه مازندران به تعاقب سلطان پرداخت.
رجوع به مزدیسنا چ ۱ ص ۴۶۹ ببعد شود.

[ ] (اِخ) قصبه ای است در ترکستان
شرقی که در مغرب ختن بفاصلهٔ ۲۵ هزارگز و
در کنار رودخانهٔ قره قاش یا دریای ختن قرار
دارد. (از قاموس الاعلام ترکی).

[ جَ بَ / بِ ] (اِ) رب نارنج و مانند آن.
(برهان) (آنندراج). فشرده و پختهٔ آب نارنج
یا غیر آن که سفت شود. رب. || نام
دارویی است. (برهان) (آنندراج).

[ جَ بْ هْ ] (ع مص) بر پیشانی کسی زدن.
(از منتهی الارب) (آنندراج). رد کردن. (از
منتهی الارب). کسی را از چیزی بازداشتن.
(آنندراج) (از المنجد). || به مکروه پیش
آمدن کسی را. نابایست آوردن بر ...

[ جَ بَ هْ ] (ع اِمص) گشادگی پیشانی.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج).
زیبائی و برجستگی پیشانی. (از اقرب
الموارد) (المنجد).

[ جُ بْ بَ ] (ع اِ) نوعی از پیراهن.
(منتهی الارب). پیراهن. (آنندراج). لباسی
بلند و بی آستین که بر روی لباسها پوشند. (از
تاج العروس) (از اقرب الموارد) . لباس و
پوشش بلندآستین درازی که به روی لباسهای
دیگر ...

(جُ بِّ) [ ع . جبة ] (اِ.) جامة گشاد و بلند که بر روی جامه های دیگر پوشند.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca جبه sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki جبه sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful