جاری

جاری nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca جاری nə mənasıdır? Farsca - Farsca

(اِخ) ابوعبداللََّه سعدبن نوفل جاری.
از عمال و حکام عمر بود. (الانساب سمعانی).

(ص نسبی) منسوب است به جار که
شهرکی است در ساحل قریب به مدینهٔ رسول
صلی الله علیه و آله و سلم . (الانساب سمعانی).

(اِخ) دهی است به بحرین.
|| کوهی است شرقی موصل.

(اِ) یاری. زن برادر شوهر. زن برادر
نسبت به زن برادر دیگر. دو زن که هریک زن
یکی از دو برادرند یکدیگر را جاری باشند.

(اِخ) نام یکی از حکمای هند بود و
او را در طب و نجوم تصانیفی است که هندیان
به آنها عمل کنند و بسیاری از آنها به عربی
ترجمه شده است. (عیون الانباء ج ۲ ص ۳۳).
و رجوع به همان ...

(ع ص) روان. (اقرب الموارد) (آنندراج). نهر جارٍ؛ ای لایجف و کذلک نبع
جارٍ. آب روان. (مهذب الاسماء). مقابل راکد
(ایستاده). سائل. رونده. ساری. مجازاً بمعنی
نافذ. روا. رایج. گذران :
تا بقوی بخت تو ز دولت سلطان
امر ...

(اِ.) (عا.) دو زن که همسرِ دو برادر باشند.

[ ع . ] 1 - (ص .) روان . 2 - زمانی که در آن هستیم .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca جاری sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki جاری sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful