تلو
تلو nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca تلو nə mənasıdır? Farsca - Farsca
[ تَ لَ ] (اِخ) دو روستای مجاور هم بنام
تلو بالا و تلو پایین است که در بخش شمیران
شهرستان تهران کنار راه شوسهٔ تهران به
شمشک واقع است و ۲۰۰تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
[ تِ لْ وْ ] (ع ص، اِ) پس رو چیزی.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). پیرو. (غیاث اللغات):
به سخن ماند شعر شعرا
رودکی را سخنی تلو نبی است.شهید
بلخی.
|| رفیع و بلند. (منتهی ...
[ تَ لُ وو ] (ع ص) همیشه اتباع کننده.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد).
[ تُ لُ وو ] (ع مص) از پی فراشدن. (تاج
المصادر بیهقی). از پی کسی رفتن. (ترجمان
جرجانی ترتیب عادل بن علی). در پی کسی
رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد).
|| ...
[ تَ لْ وْ ] (ع مص) خریدن بچهٔ استر.
(ناظم الاطباء). کره قاطر خریدن. (از اقرب
الموارد).
[ تُ ] (اِ) پایین تیر باشد جایی که پی در
آن پیچند و رنگ کنند و پیکان مضبوط
سازند. (برهان) (از ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). پایین تیره. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی):
تیر اندر قلب دشمن تا تلو
میخلد چونانکه در ...
[ تَ ] (اِ) مطلق خار را گویند. (برهان).
خار. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). علیق و تمش. (ناظم
الاطباء). تیغ شوک. شوکة. تمشک.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
تیر اندر قلب دشمن تا تلو
میخلد چونانکه در چشمش تلو.
ابورافع ...
(تِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دنبال ، پس . 2 - بچة شتر که دنبال مادر خود می رود.
Farsca - Farsca lüğətdə Farsca تلو sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki تلو sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.
Was this article helpful?
93 out of 132 found this helpful