تل

تل nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca تل nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ ] (اِخ) در دوم تواریخ ایام ۲۷:۳ عوفل
نامیده شده است و در میان وادی پنیرفروشان
و وادی قدرون واقع است و بواسطهٔ محل
طبیعی آن و برجی که در آنجا میباشد بغایت
محکم و دیواری در میان ...

[ تَ ] (اِخ) تال. رجوع به تال شود.

[ تِ ] (اِخ) دهی است از دهستان ویسیان
که در بخش ویسیان شهرستان خرم آباد واقع
است و ۳۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۶).

[ تَ ل ل ] (ع مص) بر روی افکندن. (تاج
المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب
عادل بن علی). بر زمین زدن کسی را یا
برگردن و روی افکندن او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

[ تُ ] (اِ) کیسه ای که خیاط سوزن و
انگشتانه و نخ در آن نهد. (ناظم الاطباء).

[ تَ ل ل ] (ع اِ) تودهٔ خاک و تودهٔ ریگ و
پشته. ج، تِلال. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). قطعه زمینی که از اطراف خود کمی
بلندتر باشد جمع آن تلال و تُلول و واحد آن
تَلُّة. (از ...

[ تُ ] (اِ) نام درختی است که در پل سفید
به کُرکُو
دهند و این درخت در جنگلهای
آلاداغ و بجنورد و جنگلهای کرانهٔ دریای
مازندران و همچنین در ارسباران یافت شود.
رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج ۱
ص ...

[ تِ ] (ترکی، اِ) زبان را گویند. (آنندراج).
در آذربایجان دِل گویند.

[ ؟ ] (اِ) اسم هندی سم است. (تحفهٔ
حکیم مؤمن). رجوع به سم شود.

[ تَ ] (اِ) کوه پست و پشتهٔ بلند را گویند.
(برهان) (از ناظم الاطباء). کوه پست و پشتهٔ
بلند مقابل هامون که زمین صاف است.
(انجمن آرا). زمین بلند. (شرفنامهٔ منیری) (غیاث اللغات). پشته. (غیاث اللغات). پشتهٔ
ریگ و جز آن. (آنندراج). ...

(تَ) (اِ.) پسر امرد مزلف و مضخم ، تگل .

(تَ لّ) [ ع . ] (اِ.) پشته ، تپة بلند. ج . تلال .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca تل sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki تل sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful