تخم

تخم nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca تخم nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ تُ خَ ] (ع اِ) جِ تُخَمة. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (المنجد). رجوع به تخمة شود.

[ تَ / تُ ] (ع اِ) واحد تُخُم و تخوم
است. (منتهی الارب). نشان و حد فاصل میان
دو زمین. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
حد. (المنجد). ج، تخوم. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء) (اقرب الموارد). ابن اعرابی و
ابن ...

[ تُ خُ ] (ع اِ) جِ تخوم، بمعنی حد
فاصل میان دو زمین. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء). رجوع به تخوم و تخم [ تَ / تُ ] و
تخومة شود.

[ تَ ] (ع مص) تخمه زده گردیدن. (از
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد) (از المنجد). اصل آن وخم است
بمعنی تُخَمه شدن. یقال: تَخَمَ الرجل و تَخِمَ
تخماً از باب دوم و چهارم؛ بمعنی اتخام ...

[ تُ خَ ] (اِ) چادری را نامند که
نثارچینان بر سر دو چوب بندند و بدان نثار از
هوا بگیرند. (فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از فرهنگ اوبهی) (از ناظم الاطباء). چادر
نثارچینان و صحیح پخم است ببای فارسی...
و فخم نیز ...

[ تَ مَ ] (اوستایی، ص) در فرس
هخامنشی و گات ها و سایر قسمتهای اوستا
بمعنی دلیر و پهلوان است. این کلمه به این
معنی خود جداگانه مکرراً در اوستا استعمال
شده است. در پهلوی و فارسی تهم شده...
یکی از ...

[ تُ ] (اِ) دانه. (برهان). تخم درخت و
غله. (فرهنگ رشیدی). تخم غله و درخت،
چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم
سنبل و امثال آن. (آنندراج). دانه و بزر هر
چیز. (ناظم الاطباء). پهلوی «توهم»
و
«تم»
...

(تُ) [ په . ] (اِ.) 1 - نطفه . 2 - بیضة ماکیان و غیر آن . 3 - اصل ، نسب ، نژاد.
4 - بذر گیاه . ؛~ ِ چیزی را ملخ خوردن کنایه از: نایاب بودن .


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca تخم sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki تخم sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful