پهلو
پهلو nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca پهلو nə mənasıdır? Farsca - Farsca
[ پَ لَ ] (اِ) شیرمرد و دلیر و مردانه بود.
(لغت نامهٔ اسدی). مرد شجاع و دلاور.
(برهان). دلیر بمناسبت شجاعت و دلیری قوم
پارت. پهلوان. گرد. گندآور. ج، پهلوان :
چو دستور گردنکش پاک تن
چو نوش آذر آن ...
[ پَ لَ ] (اِخ) پهله. پارت. (ایران باستان
ج ۳ ص ۲۵۹۲ و ۲۵۹۳).پرتو.اسم پارت در
زبان پارسی باستان پرثوه بوده (کتیبه های
داریوش بزرگ)، بمرور زمان پرثوه به پرهوه
و پلهوه بدل شده است، بعضی نویسندگان
ارمنی ...
[ پَ لَ ] (اِخ) نام پسر سام بن نوح و
پارس پسر او بوده و پارسی و پهلوی بدیشان
منسوب است. و معرب آن فهلو است.
(برهان).
[ پَ ] (اِ) هر دو طرف سینه و شکم.
(غیاث). راستا و چپای شکم مردم. (شرفنامهٔ
منیری). جنب. حقو. صقلة. صقل. ضیف. معد.
دثّ. ملاط. فقر. کشح. صفح. (منتهی الارب).
جانحة. (دهار) (منتهی الارب). نضفان.
(منتهی الارب):
فروریخت از دیده سیندخت خون
که ...
(پَ) 1 - دو طرف سینه و شکم . 2 - کنار، نزدیک . 3 - ضلع .
(پَ لَ) (ص . اِ.) 1 - قومِ پارت . 2 - دلیر، شجاع . 3 - شهر.
Farsca - Farsca lüğətdə Farsca پهلو sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki پهلو sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.
Was this article helpful?
93 out of 132 found this helpful