پل
پل nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca پل nə mənasıdır? Farsca - Farsca
[ پُ ] (اِخ) از مردم اگینه . یکی از
اطبای قدیم یونان است اندکی پیش از این که
عمروبن العاص اسکندریه را فتح کند او در آن
شهر بوده است و کتابی بنام اختصار طب دارد
مرکب از هفت کتاب ...
[ ] (اِخ) رجوع به اسیوند (طائفهٔ...) شود.
[ پِ ] (اِخ) نام دهی از دهستان اوزرود
نور مازندران. رجوع به پیل شود.
[ پُ ] (اِخ) محلی در ۱۶۴هزارگزی
طهران میان نودِژ و قم و آنجا ایستگاه ترن
است.
[ پَ / پِ ] (اِ) پاشنهٔ پای. عقب :
دریغ این بر و برز و بالای تو
رکیب دراز و پل و پای تو.
فردوسی (از فرهنگ رشیدی).
همیشه کفش و پلش را کفیده بینم من
بجای کفش و پلش دل ...
[ پِ ] (اِ) اشکلک خیمه و آن چوبکی
باشد به مقدار چهار انگشت که ریسمانی بر
کمر آن بندند و بدان بالا و پائین خیمه را بهم
وصل کنند و آن به منزلهٔ گوی گریبان و تکمهٔ
کلاه باشد در ...
[ پَ ] (اِ) کرت. کرد. کردو. مرز باشد و آن
زمینی است که به جهت سبزی کاشتن یا
چیزی دیگر مهیا سازند و کنارهای آن را بلند
کنند. (برهان قاطع). کرت زمینی که برای
کاشتن کنارهایش را قدری بالا آورند. ...
[ پُ ] (اِ) طاقی باشد که بر رودخانهٔ آب
بندند و آن را به عربی قنطره خوانند. (برهان
قاطع). طاقی که بر روی آب بندند. چیزی که
روی رود برای عبور سازند. پول. مِعبَر. جِسْر.
جَسْر. (منتهی الارب). خَدَک. ...
(پُ) [ په . ] ( اِ.) آن چه که دو قسمت جدا از هم را به یکدیگر وصل کند. ؛ ~ خر
بگیری کنایه از: معبری که به آسانی نتوان از آن گذشت .
(پَ یا پِ) (اِ.) 1 - کرت ، مرزی که فاصله شود میان قطعه های کشت . 2 - پا، پاشنة
پا. 3 - هر چیز را که ریسمان بر کمرش بندند و در کشاکش آرند تا بانگ کند.
Farsca - Farsca lüğətdə Farsca پل sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki پل sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.
Was this article helpful?
93 out of 132 found this helpful