پدر

پدر nədir, Farsca nə məna gəlir, Farsca پدر nə mənasıdır? Farsca - Farsca

[ پِ رُ ] (اِخ) (دوم) دالکانتارا. وی پسر
پدرُ اول بود که پس از پدر به امپراطوری
برزیل رسید. ولادت وی به ریودُژانیرو بسال
۱۸۲۵ م. و وفات بپاریس به سال ۱۸۹۱ م.
بود. کارهای وی یکی ایجاد کشتی رانی ...

[ پِ رُ ] (اِخ) نام پنج پادشاه کشور
پرتقال. پدرُی اول دالکانتارا امپراطور
برزیل پسر ژان ششم پادشاه پرتقال مولد او به
کلوز نزدیک لیسبون بسال ۱۷۹۸م. و
وفات در سنهٔ ۱۸۳۴ در لیسبون. وی در
۱۸۰۷ م. هنگامی که خاندان ...

[ پِ دَ ] (اِ) (از پهلوی اَبی تَر) مردی که
از او دیگری بوجود آمده است. باب. والِد.
اَب. بابا. اَبَة:
بپذرفت مهران ستاد از پدر
بنام شهنشاه پیروزگر.فردوسی.
نبیره سپهدار فغفور چین
پدر گرد خاقان با آفرین.فردوسی.
بخوبی پری و بپاکی ...

(پَ یا پِ دَ) (اِ.) 1 - جاندار نر (به ویژه انسان ) که دارای فرزند است . 2 -
مجازاً بنیانگذار، پدید آورندة چیزی تازه ، مثل پدر شعر نو. 3 - عنوان احترام آمیز
و مهرآمیز برای مردان سالخورده . 4 - بابا، باب ، واله . ؛ ~صلواتی نوعی تحسین و
تمجید که غالباً برای طعنه زدن به کار برند. ؛ ~ سوختگی موذی گری ، زیرکی و پنهان
کاری توأم با بدجنسی . ؛ ~کشتگی داشتن : کنایه از: دشمنی دیرینه و سخت داشتن . ؛ ~
سگ الف - دشنامی است برای کسان که پدرش را تا حد سگ پایین می آورند و حقیر نشان می
دهند. ب - چیز بسیار بد.


Farsca - Farsca lüğətdə Farsca پدر sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki پدر sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful