پتو

[ پَ ] (اِخ) نام محلی کنار راه لار به
بستک میان انوه و شیخ حضور در ۴۷۴۵۰۰
گزی شیراز.

[ پُ ] (ص) در لهجهٔ کرمانیان، پرپشم،
پشمالو.

[ پَ تَ ] (اِ) موضعی را گویند از کوه و
غیر آن که پیوسته آفتاب بر آن بتابد و مقابل
آنرا نسر خوانند و مخفف پرتو هم هست.
(برهان). برآفتاب. آفتاب رویه.

[ پَ ] (اِ) از پت بمعنی مو، قسمی منسوج
پشمین. پشمینهٔ معروف کشمیری. (رشیدی).
پارچهٔ زفت پشمین که بر روی لحاف و گاهی
تنها چون لحاف بر روی افکنند. فرالاوی
گوید در صفت جوانی صوفی :
بتن بر یکی ...

(پَ) ( اِ.) نوعی روانداز که به جای لحاف به هنگام خواب بر روی کشند.

(پَ تُ) (اِ.) پرتو؛ موضعی را گویند از کوه و غیر آن که پیوسته آفتاب در آن بتابد؛
مق . نسر، نسار.

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca پتو sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki پتو sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.