پاریس

(اِخ) ماتی یو. کشیش انگلیسی از
پیروان سن بنوا. وی مؤلف «وقایع نامهٔ بزرگ
انگلستان» است. وفات بسال ۱۲۵۹م./ ۶۵۶
هـ . ق.

(اِخ) گاستون. پسر پُلَن پاریس
دانشمند فقه اللغه که او را نیز مانند پدر آثار
مهمی در باب شعر قرون وسطی است. مولد
در آوِنَه بسال ۱۸۳۹م./۱۲۵۴ هـ . ق. و وفات
در ۱۹۰۳م./۱۳۲۰ هـ . ق.

(اِخ) فرانسوا ادمُن. امیرالبحر و
دانشمند فرانسوی. مولد بسال ۱۸۰۶م./
۱۲۲۰ هـ . ق. در برِست و وفات در ۱۸۹۳م./
۱۳۱۰ هـ . ق.

(اِخ) فرانسوا دُ. کشیش
ژانسنیست (پیرو ژان سینوس) که با اعمال
عجیب و خارق العاده ای که کنوولسیونرها بر
مزار او در قبرستان سن مِنار انجام می کردند
شهرت یافته است. مولد بسال
۱۶۹۰م./۱۰۱۷ هـ . ق. و وفات در
۱۷۲۷م./۱۱۳۹ هـ ...

(اِخ) (پُلَن) محقق فرانسوی که
تتبعات او در ادبیات قرون وسطی فرانسه مایهٔ
شهرت او شده است مولد بسال ۱۸۰۰م./
۱۲۱۴ هـ . ق. و وفات در سنهٔ ۱۸۸۱م./
۱۲۹۵ هـ . ق.

(اِخ) پسر دوم پریام و هِکُوب
شوهر ادنون و فریبندهٔ هِلن زن مِه نِه لاس و
بنابر اساطیر یونانی اوست که سیب نفاق را به
وِنوس داد و موجب کینهٔ ژونون و می نرو
نسبت به شهر تروا شد.

(اِخ) شهر معروف و پایتخت
کشور فرانسه بر ساحل رود سِن بفاصلهٔ قلیلی
از ملتقای سِن با مارن، کرسی ایالت سِن و
مرکز حکومت فرانسه و اسقف نشین آن.
دارای دیوان کشور و انستیتو. ادارات و
وزارتخانه های فرانسه در آنجا متمرکز ...

Farsca - Farsca lüğətdə Farsca پاریس sözünün Farsca mənası nədir? Farsca dilindəki پاریس sözünün Farsca dilindəki mənasını yuxarıda oxuya bilərsiniz.